نویان

بی دردی

توضیحات

بی دردی، عدم حساسیت به درد، نشانه مهم بیماری سیستم عصبی مرکزی است که معمولاً نوع و محل خاصی از ضایعه نخاعی را نشان می دهد. همیشه با از دست دادن حس دما (ترمانستزی) اتفاق می افتد زیرا این تکانه های عصبی حسی با هم در طناب نخاعی حرکت می کنند. همچنین می تواند با سایر نقایص حسی مانند پارستزی، از دست دادن حس عمقی و حس ارتعاشی و بیهوشی لمسی در اختلالات مختلف شامل اعصاب محیطی، نخاع و مغز رخ دهد. با این حال، زمانی که بی دردی تنها با ترمانستزی (ناتوانی در تشخیص گرما و سرما) همراه باشد، به ضایعه ناقص نخاع اشاره می کند. بسته به علت و سطح ضایعه، بی دردی را می توان به صورت جزئی یا کامل در زیر سطح ضایعه و به صورت یک طرفه یا دوطرفه طبقه بندی کرد. شروع آن ممکن است آهسته و پیشرونده همراه با تومور یا ناگهانی با تروما باشد. در بسیاری از موارد گذرا، بی دردی ممکن است خود به خود برطرف شود.

انتظار چه چیز هایی رو باید داشته باشیم؟

اگر بیمار از بی دردی یک طرفه یا دوطرفه در ناحیه وسیعی از بدن که با فلج همراه است شکایت کند، باید مشکوک به آسیب نخاعی بود. علائم حیاتی بیمار را گرفته و سطح هوشیاری او را ارزیابی میشود. سپس رفلکس های مردمک، قرنیه، سرفه و گگ را آزمایش میشود تا درگیری ساقه مغز و عصب جمجمه را رد کند. اگر بیمار هوشیار است، گفتار، رفلکس گگ و توانایی بلع او را ارزیابی میشود. در صورت امکان، راه رفتن و وضعیت بدن بیمار را مشاهده و تعادل و هماهنگی او را ارزیابی میشود. در صورت لزوم، با استفاده از یک سنجاق، حساسیت درد بررسی میشود. همچنین، با استفاده از دو لوله آزمایش - یکی پر از آب گرم و دیگری با آب سرد، حس دما را روی همه درماتوم ها آزمایش میکنند. تاریخچه شروع بی‌دردی (ناگهانی یا تدریجی) و هر ضربه‌ای که اخیراً وارد شده است - سقوط، آسیب ورزشی یا تصادف اتومبیل مورد بررسی قرار میگیرند. در صورت لزوم عکسبرداری با اشعه ایکس از ستون فقرات انجام میگیرد.

روند پیشرفت طبیعی بیماری

پیشرفت طبیعی بی‌دردی بر اساس علت زمینه‌ای و مسیرهای عصبی خاص درگیر می‌تواند بسیار متفاوت باشد. درک این الگوها برای تشخیص و مدیریت موثر بسیار مهم است. جزئی یا کامل: بی دردی را می توان به صورت جزئی یا کامل زیر سطح ضایعه نخاعی طبقه بندی کرد. یک طرفه یا دو طرفه: بسته به علت و سطح ضایعه، ممکن است به صورت یک طرفه (در یک طرف) یا دو طرفه (در هر دو طرف تأثیر بگذارد) نیز ظاهر شود. شروع: شروع می تواند آهسته و پیشرونده باشد، اغلب همراه با تومور دیده می شود، یا ناگهانی به دلیل تروما. طبیعت گذرا: در بسیاری از موارد، بی‌دردی گذرا است و ممکن است پس از درمان علت زمینه‌ای، خود به خود برطرف شود. آسیب نخاعی: اگر بی دردی یک طرفه یا دو طرفه در ناحیه وسیعی از بدن همراه با فلج رخ دهد، باید به آسیب نخاع مشکوک بود. بیحرکتی فوری بسیار مهم است

تغییرات در مکانیزم بدن

از دست دادن احساس درد: بی دردی نشان دهنده فقدان حساسیت به درد است که نشانه قابل توجهی از بیماری سیستم عصبی مرکزی است که اغلب با ضایعات خاص نخاع مرتبط است. این از دست دادن همراه با از دست دادن حس دما (ترمانستزی) رخ می دهد زیرا این تکانه های عصبی حسی با هم در طناب نخاعی حرکت می کنند. نقص حسی: بی دردی همچنین می تواند با سایر نقایص حسی مانند پارستزی، از دست دادن حس عمقی، حس ارتعاشی و بیهوشی لامسه همراه باشد که می تواند در اختلالات مختلف شامل اعصاب محیطی، نخاع و مغز رخ دهد. طبقه بندی بی دردی: بسته به علت و سطح ضایعه می توان آن را به صورت جزئی یا کامل در زیر سطح ضایعه و به صورت یک طرفه یا دوطرفه طبقه بندی کرد. تغییر شروع: شروع بی دردی ممکن است آهسته و پیشرونده باشد، به ویژه با تومورها، یا در موارد ضربه ناگهانی. پتانسیل برای بهبودی: بی دردی ممکن است در بسیاری از موارد خود به خود برطرف شود که بسته به علت زمینه ای احتمال بهبودی را نشان می دهد. پیامدهای عصبی: در موارد آسیب نخاعی، وجود بی دردی یک طرفه یا دو طرفه در ناحیه وسیعی از بدن، همراه با فلج، نشان دهنده درگیری عصبی قابل توجه است. این مکانیسم ها تعامل پیچیده بین مسیرهای حسی و سیستم عصبی مرکزی را در بیمارانی که بی دردی را تجربه می کنند، برجسته می کند.

مشکلاتی که میتواند ایجاد کند

از دست دادن حس درد: فقدان حساسیت درد می تواند صدمات یا عوارض در حال پیشرفت را بپوشاند و تشخیص اینکه چه زمانی صدمه دیده یا در خطر است را برای بیمار دشوار می کند که می تواند منجر به آسیب بیشتر یا بدتر شدن شرایط شود. نقص حسی: بی دردی ممکن است در کنار سایر نقایص حسی مانند از دست دادن حس دما، حس عمقی و حس ارتعاشی رخ دهد که می تواند ادراک و هماهنگی کلی حسی بیمار را مختل کند. مشکلات حرکتی: بیماران ممکن است دچار ضعف و اسپاسم عضلانی شوند، به ویژه در شرایطی مانند سندرم بند ناف مرکزی، که می تواند بر توانایی آنها در حرکت و انجام فعالیت های روزانه تأثیر بگذارد. تاثیر روانی: ناتوانی در احساس درد می تواند منجر به اضطراب و سردرگمی شود، زیرا بیماران ممکن است وضعیت خود یا خطرات مرتبط با عدم درک درد را درک نکنند. عوارض ناشی از شرایط زمینه ای: بی دردی می تواند نشانه ای از بیماری های زمینه ای جدی باشد، مانند ضایعات نخاعی یا بیماری های سیستم عصبی مرکزی که نیاز به نظارت و مدیریت دقیق دارند. افزایش خطر زخم فشاری: به دلیل عدم احساس درد، بیماران ممکن است مرتباً وضعیت خود را تغییر ندهند که منجر به افزایش خطر زخم فشاری می شود. به طور کلی، بی دردی می تواند به طور قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیمار تأثیر بگذارد و به مدیریت دقیق برای کاهش این سختی ها نیاز دارد.

دارو ها